آوازهای سرزمین مادری
برای النور خضری، کامران شیخی و سید ابراهیم سیدی
سه زندانی سیاسی کُرد النور خضری، کامران شیخی و سید ابراهیم سیدی در اعتراض به شرایط نگهداریشان و اینکه در میان زندانیان عادی جرایمی همچون تجاوز به عنف، قتل و قاچاق مواد مخدر دارند نزدیک به یک ماه است که دست به اعتصاب غذا زدهاند. اما مسئولان زندان به خواسته اصلی آنان که همان انتقال به بند زندانیان سیاسی است بیتوجهی نشان میدهند. این سه زندانی که پیش از این در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری میشدند در حالی به صورت غیر قانونی به زندان رجایی شهر منتقل شدند که حتی حقوق اولیه آنان نیز رعایت نمیشود.
زمانی که فاجعهٔ دردناک مرگ هدی صابر و سحابیها و به دنبال آن اعتصاب غذای ۱۲ زندانی اوین افکار عمومی (معترضان و فعالین جنبش سبز) را به خود مشغول کرده بود، اعتصاب غذای سه زندانی کُرد تحت الشعاع قرار گرفت و تنها در حد چند خبر از سایتهای مختلف منعکس شد.
بدون شک اتفاقات یک ماه گذشته، آنچنان دردآور بود که بیشتر منتقدان و فعالین سیاسی را به واکنش و نوشتن یادداشتهای پیاپی در سوگ هاله سحابی و رضا هدی صابر و در حمایت از اعتصاب غذای ۱۲ زندانی اوین وا داشت. این حقیقت را نمیتوان انکار کرد که اعتصاب غذای زندانیان اوین، توانست شوکی را به پیکر به اغماء رفتهٔ جنبش وارد کند و از فرو رفتن در لاک بیتفاوتی و سکون باز دارد. یکی از پیامهای اعتصاب غذای آنها و به زعم بسیاری، مهمترین پیام اعتصاب غذا متوجه فعالین سیاسی و کنشگران جنبش سبز بود که اجازه ندهند سکوت و انفعالشان تاییدی باشد بر موفقیت سیستم سرکوب؛ چرا که با تنها ابزار اعتراض یعنی بدنهایشان میتوانند خط بطلانی بر توهم مرگ صدای اعتراض بکشند.
حال اعتصاب غذای سه زندانی کُرد در زندان رجایی شهر، به حاشیه رانده شده است و کنشگران جنبش سبز در کوتاهترین زمان، پیام اعتصاب زندانیان اوین را از یاد بردند. بند ۱۱ ویرایش دوم منشور سبز تلاش برای تحقق حقوق قانونی و احترام اخلاقی اقلیتهای دینی و مذهبی و قومی را به عنوان راهکاری در تحقق اهداف خود میداند. در بخش ارزشهای جنبش سبز اشاره میشود که دفاع از کرامت انسانی و حقوق بنیادین بشر، فارغ از مذهب، جنسیت، قومیت و موقعیت اجتماعی و استقرار و تضمین موازین حقوق بشر به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای تاریخ و حاصل خرد جمعی همة انسانها، مورد تأیید و تأکید جنبش سبز است.
خواسته اصلی این سه تن آن است که به بند زندانیان سیاسی منتقل شوند. این خواسته از حداقلیترین حقوق انسانی است که طبق قانون فعلی حاکم در ایران نیز باید به آن توجه شود. اگر جنبش سبز دفاع از حقوق بنیادین بشر فارغ از مذهب، جنسیت، قومیت و... را به عنوان خط مشی خود میداند، سکوت در برابر این اعتصاب غذا، مُهر تاییدی خواهد بود بر تهی بودن روایتهای منشور، و نمایشی بودن حمایت از صدای آنانی که تحت ستم قرار دارند. اگر جنبش سبز خود را تنها، صدای طبقهٔ خاص تهران نشین نمیداند، حمایت از خواستهٔ بر حق این زندانیان را مورد توجه قرار دهد و از خلال چنین واکنشهایی خواهد توانست وجه عملی منشور سبز را مشروعیت بخشد. در غیر این صورت بی تفاوتی نسبت به وضعیت سه زندانی کُرد، چیزی نیست جز تداوم تبعیضهای تاریخی نسبت به قومیتها و اقلیتهای مذهبی. اگر در ماجرای اعتصاب غذای 12 زندانی زندان اوین، ویدئوهای همبستگی و حمایت منتشر شد، اگر دهها یادداشت و مقاله در این مورد نوشته شد تا افکار عمومی را نسبت به چنین کنش سیاسی بیدار کند، امروز در برابر اعتصاب غذای سه زندانی کُرد، با سکوتی تلخ و تداعی بخش بازتولید تبعیضهای نهادینه شده مواجهیم. آیا زمان آن نیست که جنبش سبز و کنشگران آن، از وضعیت به حاشیه راندن برخی صداها (که مشابه آن در سیاستهای حاکمیت نیز وجود داشت) خارج شود؟