آوازهای سرزمین مادری
برای النور خضری، کامران شیخی و سید ابراهیم سیدی
سه زندانی سیاسی کُرد النور خضری، کامران شیخی و سید ابراهیم سیدی در اعتراض به شرایط نگهداریشان و اینکه در میان زندانیان عادی جرایمی همچون تجاوز به عنف، قتل و قاچاق مواد مخدر دارند نزدیک به یک ماه است که دست به اعتصاب غذا زدهاند. اما مسئولان زندان به خواسته اصلی آنان که همان انتقال به بند زندانیان سیاسی است بیتوجهی نشان میدهند. این سه زندانی که پیش از این در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری میشدند در حالی به صورت غیر قانونی به زندان رجایی شهر منتقل شدند که حتی حقوق اولیه آنان نیز رعایت نمیشود.
زمانی که فاجعهٔ دردناک مرگ هدی صابر و سحابیها و به دنبال آن اعتصاب غذای ۱۲ زندانی اوین افکار عمومی (معترضان و فعالین جنبش سبز) را به خود مشغول کرده بود، اعتصاب غذای سه زندانی کُرد تحت الشعاع قرار گرفت و تنها در حد چند خبر از سایتهای مختلف منعکس شد.
این روزها حس میکنم دارم روی اعتقاداتم، آگاهانه، پا می ذارم
خودم میدونم دارم راه رو اشتباه میرم
ولی میرم
چرا میرم ؟
کجا میرم؟
نمیدونم
می دانید؟ خشونت همیشه یک چشم کبود و دندان شکسته و دماغ خونی نیست. خشونت و تحقیر و آزار، گاهی یک نگاه است. نگاه مردی به یقه ی پایین آمده ی لباس زنی وقتی که دولا شده و چایی تعارف می کند. نگاه برادری است به خواهرش وقتی در مهمانی بلند خندیده. نگاهی که ما نمی بیینیم. که نمی دانیم ادامه اش وقتی چشم های ما در مجلس نیستند چیست. ترسی است که ارام آرام در طول زمان بر جان زن نشسته خشونت بی کلام، بی تماس بدنی، مردی است که در را که باز می کند زن ناگهان مضطرب می شود، غمگین می شود. نمی داند چرا. در حضور مرد انگار کلافه باشد. انگار خودش نباشد. انگار بترسد که خوب نیست. که کم است. که باید لاغرتر باشد چاق تر باشد زیباتر باشد خوشحال تر باشد سنگین تر باشد سکسی تر باشد خانه دارتر باشد عاقل تر باشد. خشونت آن چیزی است که زن نیست و فکر میکند باید باشد.
"شادی ریحانی"
ادامه مطلب ...